بازم سلام ..... باز هم یه رمان دیگه که اسمش اسمان اذره و از نظرم خیلی قشنگه ....
این رمان درمورد یه دختر روستایی که با یه پسر فقیر عقد میکنه و بعد برای کنکور تمرین میکنن و دختره دکتری قبول میشه و پسره معماری ولی دانشگاه ازاد .. با تشویق دختره درسشون رو ادامه میدن تا اینکه تو تهران به وضع بدی میوفتن و ازشون دزدی میکنن و شهریه دانشگاه پسر رو میدوزدن .. بعدش هم اتفاقاتی میوفته که پسره به عنوان یه خواننده کارش رو شروع میکنه و کم کم باهمسرش بد میشه .... در اخر هم با ماجراهای زیاد طلاق میگیرن .. دختره زندگی سختی رو میگذرونده و حتی مدتی معتاد میشه ولی بعدش با سردی دنبال درس میره و به کارهایی دست میزنه که بی نهایت وحشتناک هستند .. تا اینکه یه مرد به نام جانیار وارد زندگیش میشه و سعی میکنه اونو با همسرش اشتی بده و ...
خیلی باحاله ولی بقیش رو نمیگم که مزش بپره خودتون بخونید ! فعلا
حالا دلم میخواد رمان حریم عشق که اثر خانوم رویا خسرو نجدی هست رو معرفی کنم ..... رمانه بسیار زیبایی هستش .. داستان درمورد دختریه که پدرش روانشناسه ولی بازنشسته شده و بعد از شهرشون به جای دیگه ای رفتن .. در اونجا بعد از چند سالی که نقل مکان کردن یه پسر پولدار که بیماریه روانی داره به خونه ی اونا میاد و زیر نظر مستقیم دکتر قرار میگیره ... دختر با کمی کنجکاوی داستان زندگیش رو متوجه میشه ... بعد از اون پسر عمش و عمش و دختر عمش از خارج به ایران میان.... ایرج که نامزدش و پسر عمش بوده برای معالجه ی مادرش باهاش میره و قرار بوده بعد از برگشت اون دو تا با هم نامزد کنندولی بعد از عقد دختر متوجه میشه که اخلاق پسره تا حد زیادی عوض شده و بی بند و بار شده و همین باعث میشه طلاق بگیرند و...
ادامش رو بخونید جالبه و لی دیگه تعریف نمیکنم مزش میپره ..
دلم میخواد امروز یه رمان باحال رو براتون بزارم ولی چیزی به ذهنم نمیرسه .... فکر کنم رمان گناهکار خوبه ولی خوب اون معروفه .....
رمان یکی از دوستام که اسم مجموعش پسر آتشه ....از نظر من جزو بهترین رمان های تخیلیه ..... کمی هم عاشقانه داره ..... اسم کتاب اول چشم های سرخابی هستش ..
داستان درمورد پسری هست که ویژگی های عجیبی داره .... و طمایل عجیبی به نوشیدن خون داره .... شاید فکر کنید یه خون آشامه ولی این درست نیست ..... ادامش هم وارد یه دنیای جدید میشه .... پیشنهاد میکنم بخونید ..... وقتی خوندید کم کم تشنه ی ادامش میشید ......
قسمت دوم کریشنا نام داره که طبق تحقیقاتم یه اسم هندیه ... البته درون داستان هم اشاره شده .... این قسمت درمورد یه دختره به نام کریشناست که مجبور شده با نام جعلی کریش زندگی کنه درواقع ، اون پادشاه و وارث تخته ... من این قسمت رو خیلی دوست دارم .... سرنوشت آیدن ( همون پسره ) و کریشنا رو جلوی هم قرار میده و عاشق هم میشن .....
کلی اتفاق دیگه هم میوفته که خودتون برید بخونید ..... راستی اگه اسمشون رو مثلا به این صورت " دانلود رمان چشم های سرخابی " بزنید براتون میاد و بهتره از سایت نودهشتیا دانلود کنید .....
قسمت سوم که قسمت آخره و خودم آخرشام .... دوستم میگفت که واقعی تموم میشه یعنی حالت خیالی و کلیشه ای هم نیست ... منم هنوز تموم نکردم که بگم ولی این قسمتش جنگه ... خیلی باحاله ...... راستی بگم سبک دوستم رو اگه بخونید مثل رمان های خارجی و ترجمه شدس و خیلی قشنگه بخونید لطفااااااا ......